معنی فارسی rajaship

B2

مقامی که به پادشاهی می‌پردازد و در تاریخ هند مشاهده می‌شود.

The condition or rank of being a king or ruler, particularly in India.

example
معنی(example):

راجاشیپ این منطقه برای قرن‌ها ادامه داشت.

مثال:

The rajaship of the region lasted for several centuries.

معنی(example):

او به مقام‌های راجاشیپ آرزو داشت.

مثال:

He aspired to dignities of rajaship.

معنی فارسی کلمه rajaship

: معنی rajaship به فارسی

مقامی که به پادشاهی می‌پردازد و در تاریخ هند مشاهده می‌شود.