معنی فارسی rakestele

B1

ترتیب دادن، مرتب کردن یا سامان دهی به چیزها، به ویژه در مورد فضاهای باز مانند باغ یا حیاط.

To arrange or tidy up, especially in outdoor settings like gardens or yards.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند باهم باغ را مرتب کنند.

مثال:

They decided to rakestele the garden together.

معنی(example):

بعد از طوفان، باید حیاط را مرتب کنیم.

مثال:

After the storm, we need to rakestele the yard.

معنی فارسی کلمه rakestele

: معنی rakestele به فارسی

ترتیب دادن، مرتب کردن یا سامان دهی به چیزها، به ویژه در مورد فضاهای باز مانند باغ یا حیاط.