معنی فارسی ralphed
B1فعل استفراغ کردن که به شکلی عامیانه به آن رالف کردن میگویند.
The act of vomiting, often used informally.
- verb
verb
معنی(verb):
To vomit.
example
معنی(example):
او بعد از خوردن بیش از حد آبنبات رالف کرد.
مثال:
He ralphed after eating too much candy.
معنی(example):
او در طول سواری با ترن هوایی رالف کرد.
مثال:
She ralphed during the roller coaster ride.
معنی فارسی کلمه ralphed
:
فعل استفراغ کردن که به شکلی عامیانه به آن رالف کردن میگویند.