معنی فارسی ram through

B2

به زور از چیزی عبور کردن یا از میان چیزی رد شدن.

To forcefully make one's way through something.

example
معنی(example):

ورزشکار با راحتی توانست از رقابت عبور کند.

مثال:

The athlete managed to ram through the competition with ease.

معنی(example):

او مجبور شد از میان جمعیت عبور کند تا به خروجی برسد.

مثال:

He had to ram through the crowd to reach the exit.

معنی فارسی کلمه ram through

: معنی ram through به فارسی

به زور از چیزی عبور کردن یا از میان چیزی رد شدن.