معنی فارسی rambouillet

B1

نژادی از گوسفند که به خاطر پشم باکیفیت و نرم خود شناخته می‌شود.

A breed of sheep known for its fine wool.

example
معنی(example):

بره‌های رمبولیه به خاطر پشم نرم خود شناخته شده‌اند.

مثال:

The rambouillet sheep are known for their fine wool.

معنی(example):

ما به یک مزرعه‌ای که در پرورش رمبولیه تخصص دارد، سر زدیم.

مثال:

We visited a farm specializing in rambouillet breeding.

معنی فارسی کلمه rambouillet

: معنی rambouillet به فارسی

نژادی از گوسفند که به خاطر پشم باکیفیت و نرم خود شناخته می‌شود.