معنی فارسی rampoling
B1در حال تقویت یا حمایت از ساختارهایی که نیاز به ایمنی بیشتری دارند.
Reinforcing or providing support to structures requiring increased safety.
- VERB
example
معنی(example):
آنها مراحل را برای ایمنتر کردن رامپول میکنند.
مثال:
They are rampoling the steps to make them safer.
معنی(example):
تیم در حال رامپول کردن مسیر برای دسترسی بهتر است.
مثال:
The team is rampoling the pathway for better access.
معنی فارسی کلمه rampoling
:
در حال تقویت یا حمایت از ساختارهایی که نیاز به ایمنی بیشتری دارند.