معنی فارسی ramson
B2نوعی گیاه خوراکی که معمولاً در بالای زمین رشد میکند و طعمی شبیه سیر دارد.
A wild garlic plant, known for its edible leaves and flowers.
- NOUN
example
معنی(example):
او از برگهای رامسون برای طعمدار کردن سوپ استفاده کرد.
مثال:
She used ramson leaves to flavor the soup.
معنی(example):
در باغ، ما تکههایی از رامسون وحشی را دیدیم که در حال رشد بود.
مثال:
In the garden, we noticed patches of wild ramson growing.
معنی فارسی کلمه ramson
:
نوعی گیاه خوراکی که معمولاً در بالای زمین رشد میکند و طعمی شبیه سیر دارد.