معنی فارسی rankwise

B1

به‌صورت مرتب و بر اساس رتبه یا درجه، معمولاً به روشی که نشان‌دهنده سطح یا کیفیت باشد.

In order of rank; arranged according to status or position.

example
معنی(example):

دانش‌آموزان بر اساس عملکردشان به‌صورت رتبه‌ای ارزیابی شدند.

مثال:

The students were graded rankwise based on their performance.

معنی(example):

وظایف به‌صورت رتبه‌ای واگذار شد تا توزیع عادلانه‌ای از مسئولیت‌ها صورت گیرد.

مثال:

Jobs were assigned rankwise to ensure a fair distribution of responsibilities.

معنی فارسی کلمه rankwise

: معنی rankwise به فارسی

به‌صورت مرتب و بر اساس رتبه یا درجه، معمولاً به روشی که نشان‌دهنده سطح یا کیفیت باشد.