معنی فارسی rannel

B1

به معنای تنظیم یا سازماندهی افکار یا فرایندها برای وضوح بیشتر.

To organize or arrange thoughts or processes for clarity.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت قبل از نوشتن افکارش را تنظیم کند.

مثال:

He decided to rannel his thoughts before writing.

معنی(example):

برای تنظیم فرایند، مراحل موجود در راهنما را دنبال کنید.

مثال:

To rannel the procedure, follow the steps in the guide.

معنی فارسی کلمه rannel

: معنی rannel به فارسی

به معنای تنظیم یا سازماندهی افکار یا فرایندها برای وضوح بیشتر.