معنی فارسی rappelling

B1

رپِل کردن به عمل پایین آمدن از یک سطح عمودی با استفاده از یک طناب و تجهیزات مناسب اشاره دارد.

The act of descending a steep object using a rope and specialized equipment.

verb
معنی(verb):

To abseil.

معنی(verb):

To call back a hawk.

noun
معنی(noun):

A system used to descend heights with a rope.

example
معنی(example):

ما در طول تعطیلات خود از صخره‌ها پایین آمدیم.

مثال:

We went rappelling down the cliffs during our vacation.

معنی(example):

رپِل کردن به تجهیزات خاصی برای اطمینان از ایمنی نیاز دارد.

مثال:

Rappelling requires specific gear to ensure safety.

معنی فارسی کلمه rappelling

: معنی rappelling به فارسی

رپِل کردن به عمل پایین آمدن از یک سطح عمودی با استفاده از یک طناب و تجهیزات مناسب اشاره دارد.