معنی فارسی rarking
B1پرسه زدن، بیهدف یا بهصورت سردرگم رفت و آمد کردن.
To ramble or wander around without purpose.
- VERB
example
معنی(example):
آنها درباره فیلم جدید پرسه میزدند.
مثال:
They were rarking about the new movie.
معنی(example):
او از پرسه زدن با دوستانش در پارک لذت میبرد.
مثال:
He enjoyed rarking with his friends at the park.
معنی فارسی کلمه rarking
:
پرسه زدن، بیهدف یا بهصورت سردرگم رفت و آمد کردن.