معنی فارسی rascallion

B2

راسکالی، به فردی که همیشه کارهای ناپسند انجام می‌دهد اشاره دارد.

A scoundrel or mischievous person; a rogue.

example
معنی(example):

راسکالی همیشه در حال انجام کارهای بد بود.

مثال:

The rascallion was always up to no good.

معنی(example):

علی‌رغم اینکه راسکال بود، دل مهربانی داشت.

مثال:

Despite being a rascallion, he had a kind heart.

معنی فارسی کلمه rascallion

: معنی rascallion به فارسی

راسکالی، به فردی که همیشه کارهای ناپسند انجام می‌دهد اشاره دارد.