معنی فارسی rat-trap

B2

دور انداختن موش وسیله‌ای است برای به دام انداختن موش‌ها.

A device for capturing rats.

example
معنی(example):

دور انداختن موش هنگامی که طعمه برداشته می‌شد، بسته شد.

مثال:

The rat-trap snapped shut when the bait was taken.

معنی(example):

او در آشپزخانه دور انداختن موش را تنظیم کرد تا آفات را بگیرد.

مثال:

He set the rat-trap in the kitchen to catch pests.

معنی فارسی کلمه rat-trap

: معنی rat-trap به فارسی

دور انداختن موش وسیله‌ای است برای به دام انداختن موش‌ها.