معنی فارسی rate-capped
B1عبارت 'سقف نرخگذاری شده' به محصول یا خدمتی اشاره دارد که محدودیتهایی برای نرخها یا هزینهها دارد.
Describing a product or service that has limits on rates or fees to ensure they do not exceed a certain level.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قرارداد شامل وام با سقف نرخ برای جلوگیری از هزینههای اضافی است.
مثال:
The contract includes a rate-capped loan to prevent extra charges.
معنی(example):
خدمات با سقف نرخ اطمینان میدهند که مصرفکنندگان بیشتر از یک مبلغ مشخص پرداخت نکنند.
مثال:
Rate-capped services ensure consumers don't pay more than a set amount.
معنی فارسی کلمه rate-capped
:
عبارت 'سقف نرخگذاری شده' به محصول یا خدمتی اشاره دارد که محدودیتهایی برای نرخها یا هزینهها دارد.