معنی فارسی ratepaying
B1پرداخت نرخ به معنای پرداخت هزینهای است که برای یک خدمات خاص در نظر گرفته شده است.
The act of paying a specified fee, often associated with utility services.
- NOUN
example
معنی(example):
مشتریان پرداختکننده نرخ به تأمین هزینهی خدمات کمک میکنند.
مثال:
Ratepaying customers help fund the service.
معنی(example):
سیستم پرداخت نرخ، انصاف در قیمتگذاری را تضمین میکند.
مثال:
The ratepaying system ensures fairness in pricing.
معنی فارسی کلمه ratepaying
:
پرداخت نرخ به معنای پرداخت هزینهای است که برای یک خدمات خاص در نظر گرفته شده است.