معنی فارسی ratiocinating
B2استدلال کردن، فرآیند تفکر منطقی و استدلالی است که برای حل مسائل یا رسیدن به تصمیمات استفاده میشود.
The process of reasoning or thinking logically to solve problems.
- verb
verb
معنی(verb):
To use the powers of the mind logically and methodically; to reason.
example
معنی(example):
او از استدلال کردن درباره مسائل فلسفی پیچیده لذت میبرد.
مثال:
He enjoys ratiocinating about complex philosophical issues.
معنی(example):
استدلال کردن میتواند به روشن شدن افکارتان کمک کند.
مثال:
Ratiocinating can help clarify your thoughts.
معنی فارسی کلمه ratiocinating
:
استدلال کردن، فرآیند تفکر منطقی و استدلالی است که برای حل مسائل یا رسیدن به تصمیمات استفاده میشود.