معنی فارسی rattage
B1شکار موش، عمل جمعآوری یا کنترل موشها، معمولاً به شیوههای ویژه.
The act or process of catching or dealing with rats.
- NOUN
example
معنی(example):
راتاژ به عمل شکار موشها اشاره دارد.
مثال:
Rattage refers to the act of catching rats.
معنی(example):
شکار موشها امسال موفقتر از سال گذشته بود.
مثال:
The rattage was more successful than last year.
معنی فارسی کلمه rattage
:
شکار موش، عمل جمعآوری یا کنترل موشها، معمولاً به شیوههای ویژه.