معنی فارسی rattlebrained

B1

رَتِل‌برین به معنای فردی است که دچار گیجی یا بی‌نظمی در افکار است.

Describing someone who is forgetful or scatterbrained.

example
معنی(example):

او بعد از یک روز طولانی در محل کار به نظر رَتِل‌برین می‌رسید.

مثال:

She seemed rattlebrained after the long day at work.

معنی(example):

رفتار رَتِل‌برین او دوستانش را سرگرم کرد.

مثال:

His rattlebrained behavior amused his friends.

معنی فارسی کلمه rattlebrained

: معنی rattlebrained به فارسی

رَتِل‌برین به معنای فردی است که دچار گیجی یا بی‌نظمی در افکار است.