معنی فارسی rattleskulled
B2رَتِلاسکُل به معنای دارا بودن ظاهری خشن و خاردار است که معمولاً قدرت و تهدید را القا میکند.
Having a rough or fierce appearance, often associated with strength or intimidation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او ظاهری خشن و رَتِلاسکُل داشت که او را ترسناک نشان میداد.
مثال:
He had a rattleskulled appearance, making him look formidable.
معنی(example):
هنرمند در مجسمهاش یک شخصیت رَتِلاسکُل را به تصویر کشید.
مثال:
The artist depicted a rattleskulled figure in his sculpture.
معنی فارسی کلمه rattleskulled
:
رَتِلاسکُل به معنای دارا بودن ظاهری خشن و خاردار است که معمولاً قدرت و تهدید را القا میکند.