معنی فارسی ratty
B1 /ˈɹæti/فرسوده، قدیمی و خراب، معمولاً به لباس یا اشیاء دیگر اشاره دارد.
Worn out, shabby, or in poor condition.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Similar to a rat; ratlike.
معنی(adjective):
Infested with rats.
معنی(adjective):
In poor condition or repair
معنی(adjective):
Irritable, annoyed, bad-tempered.
example
معنی(example):
او یک سویشرت کهنه و فرسوده پوشید که خیلی راحت بود.
مثال:
She wore a ratty old sweater that was very comfortable.
معنی(example):
وضعیت فرسوده کتاب نشان می‌داد که اغلب خوانده شده است.
مثال:
The ratty condition of the book showed it was often read.
معنی فارسی کلمه ratty
:
فرسوده، قدیمی و خراب، معمولاً به لباس یا اشیاء دیگر اشاره دارد.
