معنی فارسی raughty
B1راختی، احساس ناراحتی و سردرد ناشی از جریان هوای ناخواسته.
Uncomfortably cold and drafty.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اتاق در شب بادی راختی به نظر میرسید.
مثال:
The room felt raighty on a windy night.
معنی(example):
او خانه قدیمی را به عنوان راختی و ناراحتکننده توصیف کرد.
مثال:
He described the old house as raighty and uncomfortable.
معنی فارسی کلمه raughty
:
راختی، احساس ناراحتی و سردرد ناشی از جریان هوای ناخواسته.