معنی فارسی raukle

B1

راوکل، رفتار یا عمل آرامش بخشی پس از فعالیت.

To rest or relax after exertion.

example
معنی(example):

او دوست دارد وقتی خسته می‌شود راوک کند.

مثال:

She likes to raukle when she gets tired.

معنی(example):

بعد از دویدن، او اغلب برای مدتی راوک می‌کند.

مثال:

After running, he often raukles for a bit.

معنی فارسی کلمه raukle

: معنی raukle به فارسی

راوکل، رفتار یا عمل آرامش بخشی پس از فعالیت.