معنی فارسی rav
B1ورق زدن یا حرکت سریع و بی‌دقت، معمولاً به معنای آسیب رساندن به چیزی.
To tear or consume with violence, or to move through something quickly.
- noun
noun
معنی(noun):
A rabbi
معنی(noun):
A teacher or spiritual guide
example
معنی(example):
او شروع به ورق زدن صفحات کتاب کرد.
مثال:
He started to rav through the pages of the book.
معنی(example):
به نظر می‌رسید که باد درختان را به شدت خم می‌کند و آنها را به خطر می‌اندازد.
مثال:
The wind seemed to rav the trees, bending them dangerously.
معنی فارسی کلمه rav
:
ورق زدن یا حرکت سریع و بی‌دقت، معمولاً به معنای آسیب رساندن به چیزی.
