معنی فارسی ravelings
B1رشتههای نازک یا پاره شده از یک ماده، معمولاً از الیاف یا نخ، که به طور معمول به علت کشیدن یا گره خوردن به وجود میآیند.
Thin strands or threads that have come undone from a larger piece, often due to pulling or tangling.
- noun
noun
معنی(noun):
A tangled mess, a decomposition.
example
معنی(example):
رشتههای پاره شده نخ در سراسر کف اتاق گره خورده بودند.
مثال:
The ravelings of the yarn were tangled all over the floor.
معنی(example):
او رشتههای سرهم شده را با احتیاط باز کرد تا دوباره از نخ استفاده کند.
مثال:
She carefully unraveled the ravelings to use the thread again.
معنی فارسی کلمه ravelings
:
رشتههای نازک یا پاره شده از یک ماده، معمولاً از الیاف یا نخ، که به طور معمول به علت کشیدن یا گره خوردن به وجود میآیند.