معنی فارسی rayed

B1

اشاره به روشنی یا نور که از یک منبع مانند خورشید منتشر می‌شود.

To emit rays or to shine with rays.

verb
معنی(verb):

To emit something as if in rays.

معنی(verb):

To radiate as if in rays.

معنی(verb):

To arrange.

معنی(verb):

To dress, array (someone).

معنی(verb):

To stain or soil; to defile.

example
معنی(example):

خورشید بر روی ساحل پرتو افکند.

مثال:

The sun rayed down on the beach.

معنی(example):

او در نور پرتو افشان غروب ایستاد.

مثال:

He stood in the rayed light of the sunset.

معنی فارسی کلمه rayed

: معنی rayed به فارسی

اشاره به روشنی یا نور که از یک منبع مانند خورشید منتشر می‌شود.