معنی فارسی razor's edge
C1لبهی تیغ، به وضعیتی اشاره دارد که در آن بین دو انتخاب یا نتیجه مخالف، تعادل و ریسک وجود دارد.
A state of being in a situation where one has to make decisive choices that involve a lot of risk.
- noun
noun
معنی(noun):
A dangerous or precarious situation.
example
معنی(example):
او بر لبهی تیغ راه رفت تا به رویایش برسد و ریسک و پاداش را متوازن کند.
مثال:
He walked along the razor's edge to reach his dream, balancing risk and reward.
معنی(example):
اتخاذ تصمیمات بر لبهی تیغ نیاز به بررسی دقیق دارد.
مثال:
Making decisions on the razor's edge requires careful consideration.
معنی فارسی کلمه razor's edge
:لبهی تیغ، به وضعیتی اشاره دارد که در آن بین دو انتخاب یا نتیجه مخالف، تعادل و ریسک وجود دارد.