معنی فارسی razorlike
B1شبیه تیغ، به اشیائی اشاره دارد که لبههای تیز و برنده دارند.
Describing something that has a sharp, cutting edge similar to that of a razor.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Resembling a razor; thus, sharp
example
معنی(example):
برگها لبهای شبیه تیغ داشتند که به راحتی میتوانستند برش دهند.
مثال:
The leaves had a razorlike edge that could easily cut.
معنی(example):
او با دستانش حرکتی شبیه تیغ انجام داد تا نکته خود را تأکید کند.
مثال:
He made a razorlike motion with his hand to emphasize his point.
معنی فارسی کلمه razorlike
:
شبیه تیغ، به اشیائی اشاره دارد که لبههای تیز و برنده دارند.