معنی فارسی re-activating

B1

دوباره فعال‌سازی، فرآیند فعال کردن مجدد یک دستگاه یا سیستم.

The process of making something active again.

example
معنی(example):

آنها در حال دوباره فعال کردن تجهیزات برای آزمایش بعدی هستند.

مثال:

They are re-activating the equipment for the next experiment.

معنی(example):

دوباره فعال کردن سیستم چند دقیقه طول خواهد کشید.

مثال:

Re-activating the system will take a few minutes.

معنی فارسی کلمه re-activating

: معنی re-activating به فارسی

دوباره فعال‌سازی، فرآیند فعال کردن مجدد یک دستگاه یا سیستم.