معنی فارسی re-appeared
B1دوباره ظاهر شده، دوباره در معرض دید قرار گرفته است.
To have appeared again after an absence.
- VERB
example
معنی(example):
او پس از غیبت طولانی دوباره ظاهر شد.
مثال:
He re-appeared after a long absence.
معنی(example):
این بازیگر برای اجرای دوباره روی صحنه دوباره ظاهر شد.
مثال:
The actor re-appeared on stage for an encore.
معنی فارسی کلمه re-appeared
:
دوباره ظاهر شده، دوباره در معرض دید قرار گرفته است.