معنی فارسی re-board

B1

دوباره سوار شدن به یک وسیله نقلیه پس از وقفه یا تغییر در برنامه.

To board again, typically used for vehicles like planes or trains.

example
معنی(example):

مسافرین باید در ۳۰ دقیقه دوباره به پرواز سوار شوند.

مثال:

Passengers will need to re-board the flight in 30 minutes.

معنی(example):

آنها اعلام کردند که ما باید به دلیل تغییر در برنامه دوباره به قطار سوار شویم.

مثال:

They announced that we need to re-board the train due to a schedule change.

معنی فارسی کلمه re-board

: معنی re-board به فارسی

دوباره سوار شدن به یک وسیله نقلیه پس از وقفه یا تغییر در برنامه.