معنی فارسی re-calibrating

B1

عمل تغییر مجدد تنظیمات به‌منظور مطابقت با الزامات جدید.

The process of adjusting the settings or precision to ensure compliance with new parameters.

example
معنی(example):

من در حال تنظیم مجدد تنظیمات برای تطبیق با مشخصات جدید هستم.

مثال:

I am re-calibrating the settings to match the new specifications.

معنی(example):

تنظیم مجدد دستگاه اکنون به ما در آینده زمان می‌دهد.

مثال:

Re-calibrating the device now will save us time later.

معنی فارسی کلمه re-calibrating

: معنی re-calibrating به فارسی

عمل تغییر مجدد تنظیمات به‌منظور مطابقت با الزامات جدید.