معنی فارسی re-chargeable
B1شارژ شدنی، به نام کالاهایی که قابلیت شارژ مجدد دارند.
Capable of being recharged, especially batteries, allowing for repeated use.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بیشتر وسایل مدرن شارژ شدنی هستند که باعث صرفه جویی در پول و منابع میشود.
مثال:
Most modern gadgets are re-chargeable, which saves money and resources.
معنی(example):
من باتریهای شارژ شدنی را به باتریهای عادی ترجیح میدهم.
مثال:
I prefer re-chargeable batteries over regular ones.
معنی فارسی کلمه re-chargeable
:
شارژ شدنی، به نام کالاهایی که قابلیت شارژ مجدد دارند.