معنی فارسی re-housed

B1

مستقر شدن دوباره در یک مکان جدید، به ویژه پس از یک وضعیت اضطراری یا تهدید.

To provide new housing to someone who has been displaced.

example
معنی(example):

پس از اینکه سیل خانه آن‌ها را ویران کرد، دوباره در خانه‌ای مستقر شدند.

مثال:

They were re-housed after the flood destroyed their home.

معنی(example):

دولت بسیاری از خانواده‌های آسیب‌دیده از زلزله را دوباره در خانه‌های جدید مستقر کرد.

مثال:

The government re-housed many families affected by the earthquake.

معنی فارسی کلمه re-housed

: معنی re-housed به فارسی

مستقر شدن دوباره در یک مکان جدید، به ویژه پس از یک وضعیت اضطراری یا تهدید.