معنی فارسی re-incorporated

B1

به طور رسمی دوباره تأسیس شدن، معمولاً برای بهبود وضعیت یا تطابق با قوانین جدید.

Formally incorporated again, often to comply with new regulations or improve operations.

example
معنی(example):

سازمان در یک ایالت جدید دوباره تأسیس شد.

مثال:

The organization was re-incorporated in a new state.

معنی(example):

پس از تغییرات، کسب‌وکار دوباره تأسیس شد.

مثال:

After the changes, the business was re-incorporated.

معنی فارسی کلمه re-incorporated

: معنی re-incorporated به فارسی

به طور رسمی دوباره تأسیس شدن، معمولاً برای بهبود وضعیت یا تطابق با قوانین جدید.