معنی فارسی re-joined

B1

به یک گروه یا سازمان دوباره پیوستن.

Joined again or anew after a period of absence; past tense of rejoin.

example
معنی(example):

آنها پس از تغییرات به تیم دوباره پیوستند.

مثال:

They re-joined the team after the changes.

معنی(example):

او ماه گذشته دوباره به سازمان پیوست.

مثال:

She re-joined the organization last month.

معنی فارسی کلمه re-joined

: معنی re-joined به فارسی

به یک گروه یا سازمان دوباره پیوستن.