معنی فارسی re-organised

B1

به معنای سازماندهی دوباره چیزی است که در زمان گذشته رخ داده است.

The past tense of re-organise; to have arranged or organized something again.

verb
معنی(verb):

To organize something again, or in a different manner

معنی(verb):

To undergo a reorganization

example
معنی(example):

معلم کلاس را برای ترم جدید دوباره سازماندهی کرد.

مثال:

The teacher re-organised the classroom for the new term.

معنی(example):

آنها زمان‌بندی را دوباره سازماندهی کردند تا همه را در نظر بگیرند.

مثال:

They re-organised the schedule to accommodate everyone.

معنی فارسی کلمه re-organised

: معنی re-organised به فارسی

به معنای سازماندهی دوباره چیزی است که در زمان گذشته رخ داده است.