معنی فارسی re-programme
B1دوباره برنامهریزی کردن، اصلاح یا تنظیم مجدد یک برنامه یا سیستم به منظور بهبود عملکرد.
To change or adjust a program or schedule for improved performance.
- VERB
example
معنی(example):
من باید کامپیوتر را دوباره برنامهریزی کنم تا اشکالات را برطرف کنم.
مثال:
I need to re-programme the computer to fix the bugs.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند برنامهریزی خود را دوباره تنظیم کنند تا وقفههای بیشتری را شامل شود.
مثال:
They decided to re-programme their schedule to include more breaks.
معنی فارسی کلمه re-programme
:
دوباره برنامهریزی کردن، اصلاح یا تنظیم مجدد یک برنامه یا سیستم به منظور بهبود عملکرد.