معنی فارسی re-seated
B1به حالتی برگرداندن یا انتقال دادن فرد یا چیزی به مکان بهتری.
To be placed back or assigned to a better position or location.
- VERB
example
معنی(example):
او در یک میز بهتر برای مهمانی شام دوباره جاگذاری شد.
مثال:
He was re-seated at a better table for the dinner party.
معنی(example):
مهمانان پس از اشتباه دوباره جاگذاری شدند.
مثال:
The guests were re-seated after the mix-up.
معنی فارسی کلمه re-seated
:
به حالتی برگرداندن یا انتقال دادن فرد یا چیزی به مکان بهتری.