معنی فارسی re-shaped

B1

دوباره شکل دادن به چیزی، به طوری که ظاهر یا ساختار آن تغییر کند.

To change the shape or form of something, often to improve or modify it.

example
معنی(example):

هنرمند مجسمه را دوباره شکل داد تا ظاهری متفاوت به آن بدهد.

مثال:

The artist re-shaped the sculpture to give it a different look.

معنی(example):

کمیته پیشنهاد را بر اساس بازخورد اعضا دوباره شکل داد.

مثال:

The committee re-shaped the proposal based on feedback from the members.

معنی فارسی کلمه re-shaped

: معنی re-shaped به فارسی

دوباره شکل دادن به چیزی، به طوری که ظاهر یا ساختار آن تغییر کند.