معنی فارسی re-sharpening

B1

عمل تیز کردن مجدد، فرآیند بهبود کارایی ابزارها و اشیاء.

The process of sharpening something again.

example
معنی(example):

تیز کردن مجدد تیغه‌ها بخشی از نگهداری منظم است.

مثال:

Re-sharpening the blades is part of regular maintenance.

معنی(example):

او بر روی فرآیند تیز کردن مجدد تمرکز کرده است.

مثال:

He is focused on the re-sharpening process.

معنی فارسی کلمه re-sharpening

: معنی re-sharpening به فارسی

عمل تیز کردن مجدد، فرآیند بهبود کارایی ابزارها و اشیاء.