معنی فارسی re-shoot
B1دوباره فیلم‌برداری کردن، زمانی که یک صحنه یا بخش از فیلم به خاطر مشکلاتی باید دوباره ساخته شود.
To film a scene again due to issues such as poor quality or mistakes.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
An instance of reshooting.
مثال:
After several reshoots, the director was finally happy with the scene.
verb
معنی(verb):
To shoot again, especially of video recording.
مثال:
They had to reshoot the scene because the explosion had made everyone jump.
example
معنی(example):
آنها مجبور شدند صحنه را دوباره فیلم‌برداری کنند به خاطر نور.
مثال:
They had to re-shoot the scene because of the lighting.
معنی(example):
پس از بررسی فیلم، او تصمیم به دوباره فیلم‌برداری چند قسمت گرفت.
مثال:
After reviewing the footage, she decided to re-shoot several parts.
معنی فارسی کلمه re-shoot
:
دوباره فیلم‌برداری کردن، زمانی که یک صحنه یا بخش از فیلم به خاطر مشکلاتی باید دوباره ساخته شود.
