معنی فارسی re-spawn

B1

دوباره زنده شدن، بازگشت به بازی پس از مرگ به یک نقطه مشخص.

To return to play in a game after dying, specifically at a set point.

example
معنی(example):

شخصیت در آخرین نقطه checkpoint دوباره زنده می‌شود.

مثال:

The character will re-spawn at the last checkpoint.

معنی(example):

او نیاز دارد تا برای ادامه مأموریت دوباره زنده شود.

مثال:

He needs to re-spawn to continue the mission.

معنی فارسی کلمه re-spawn

: معنی re-spawn به فارسی

دوباره زنده شدن، بازگشت به بازی پس از مرگ به یک نقطه مشخص.