معنی فارسی re-taught

B1

دوباره آموزش داده شدن یک مهارت یا مفهوم برای بهبود درک و تسلط.

Having been taught something again, usually to reinforce knowledge or skills.

example
معنی(example):

او دوباره آموزش دید که چگونه معادله را حل کند.

مثال:

He was re-taught how to solve the equation.

معنی(example):

این مهارت دوباره آموزش داده شد تا تسلط حاصل شود.

مثال:

The skill was re-taught to ensure proficiency.

معنی فارسی کلمه re-taught

: معنی re-taught به فارسی

دوباره آموزش داده شدن یک مهارت یا مفهوم برای بهبود درک و تسلط.