معنی فارسی re-time
B1تغییر زمانبندی، تنظیم مجدد زمان برای انجام کارها یا پروژهها.
To adjust the timing or schedule of an event or task.
- VERB
example
معنی(example):
ما نیاز داریم زمانبندی پروژه را تغییر دهیم تا به مهلت برسیم.
مثال:
We need to re-time the project to meet the deadline.
معنی(example):
تغییر زمانبندی به ما کمک کرد سازماندهی شده بمانیم.
مثال:
Re-timing the schedule helped us stay organized.
معنی فارسی کلمه re-time
:
تغییر زمانبندی، تنظیم مجدد زمان برای انجام کارها یا پروژهها.