معنی فارسی re-tooling

B1

عملیاتی که در آن ابزارها یا سیستم‌ها برای اهداف جدید تنظیم می‌شوند.

The act of changing or adjusting tools or systems for new purposes.

example
معنی(example):

بازآوری زمان و منابع می‌طلبد اما اغلب ضروری است.

مثال:

Re-tooling takes time and resources but is often necessary.

معنی(example):

آنها بر روی بازآوری برای پایداری آینده متمرکز هستند.

مثال:

They are focused on re-tooling for future sustainability.

معنی فارسی کلمه re-tooling

: معنی re-tooling به فارسی

عملیاتی که در آن ابزارها یا سیستم‌ها برای اهداف جدید تنظیم می‌شوند.