معنی فارسی re-touch
B1دوباره لمس کردن، به معنای بهبود یا تغییر جزئی چیزی به ویژه در هنر و آرایش.
To improve or alter something slightly, especially in art or makeup.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت تا برای تعادل بهتر رنگ، نقاشی را دوباره لمس کند.
مثال:
The artist decided to re-touch the painting for better color balance.
معنی(example):
او مجبور بود قبل از رویداد آرایش خود را دوباره اصلاح کند.
مثال:
She had to re-touch her makeup before the event.
معنی فارسی کلمه re-touch
:
دوباره لمس کردن، به معنای بهبود یا تغییر جزئی چیزی به ویژه در هنر و آرایش.