معنی فارسی re-transmitted

B1

دوباره انتقال داده شده؛ به عمل انتقال یک سیگنال یا پیام پس از انتقال اولیه اشاره دارد.

Sent again, especially in the context of a signal or message being sent over a medium.

example
معنی(example):

سیگنال تلویزیون برای وضوح بهتر دوباره انتقال یافت.

مثال:

The television signal was re-transmitted for better clarity.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند پیام را دوباره انتقال دهند تا اطمینان حاصل کنند که همه آن را دریافت کردند.

مثال:

They decided to re-transmit the message to ensure everyone received it.

معنی فارسی کلمه re-transmitted

: معنی re-transmitted به فارسی

دوباره انتقال داده شده؛ به عمل انتقال یک سیگنال یا پیام پس از انتقال اولیه اشاره دارد.