معنی فارسی reaccentuated

B1

تأکید مجدد بر روی ویژگی‌ها یا جنبه‌های خاص.

Emphasized again or highlighted in a new way.

example
معنی(example):

این نقاشی با رنگ‌های تند دوباره تأکید شد.

مثال:

The painting was reaccentuated with bold colors.

معنی(example):

او احساس کرد که ایده‌هایش در طول بحث دوباره تأکید شده‌اند.

مثال:

He felt that his ideas were reaccentuated during the discussion.

معنی فارسی کلمه reaccentuated

: معنی reaccentuated به فارسی

تأکید مجدد بر روی ویژگی‌ها یا جنبه‌های خاص.