معنی فارسی reach down

A2

به پایین یا جایی نزدیک به زمین دست دراز کردن و چیزی را برداشتن.

To extend one's hand or arm downwards to grab or touch something.

verb
معنی(verb):

To take an item down from a high shelf or the like.

example
معنی(example):

او مجبور شد به پایین خم شود تا توپ را بردارد.

مثال:

He had to reach down to pick up the ball.

معنی(example):

او به پایین خم شد تا به دوستش کمک کند بلند شود.

مثال:

She reached down to help her friend get up.

معنی فارسی کلمه reach down

: معنی reach down به فارسی

به پایین یا جایی نزدیک به زمین دست دراز کردن و چیزی را برداشتن.