معنی فارسی reactive
B2واکنشی به معنای آن است که فرد یا سیستم به محرک‌ها و تغییرات اطراف خود به سرعت پاسخ می‌دهد.
Acting in response to a situation rather than creating or controlling it.
- adjective
That reacts or responds to a stimulus
That readily takes part in reactions
francium is the most reactive of the alkali metals.
Characterized by induction or capacitance rather than resistance.
Reacting to the past rather than anticipating the future, not predictive.
یک فرد واکنش‌گرا اغلب برنامه‌های خود را بر اساس نیازهای دیگران تغییر می‌دهد.
A reactive person often changes their plans based on others' needs.
طبیعت واکنشی جامعه متن‌باز به آن کمک می‌کند تا به سرعت رشد کند.
The reactive nature of the open-source community helps it grow quickly.
معنی فارسی کلمه reactive
:
واکنشی به معنای آن است که فرد یا سیستم به محرک‌ها و تغییرات اطراف خود به سرعت پاسخ می‌دهد.
